دفتر تدوین متون درسی حوزه های علمیه در تلاش است تا با برگزاری نشست های علمی پیرامون کتب درسی حوزه، ضمن بهره مند از نظرات عالمانه اساتید مبرز، نقاظ قوت و ضعف کتاب های درسی را یافته و نسبت به رفع نواقص و اصلاح آسیب ها اقدام نماید. به همین منظور سلسه جلساتی با موضوع: "بررسی آموزشی شرح لمعه؛ قوت ها و ضعف ها" و با همکاری مدرسه علمیه امام کاظم علیه اسلام برگزار گردید. در این نشست ها اساتید شاخص و برگزیده دانش فقه به تبیین دیدگاه های خود در این موضوع پرداختند. متن زیر گزارشی ویرایش شده است که تقدیم می شود.
گفتگوی تخصصی مرکز تدوین متون درسی حوزه های علمیه با حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای غفاری از اساتید سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم
سوال: جایگاه این کتاب در مسیر فقه آموزی و اجتهاد طلاب چیست؟ اهداف کلی خواندن این کتاب شرح لمعه چیست؟
به عنوان عرض ادب به تمامی کسانی که در طول تاریخ پر فراز و نشیب فقه اهل بیت علیهم السلام، زحمتها کشیدهاند و خون دل ها خوردهاند و واقعا خودشان را فدا کردهاند تا اینکه خالصانه قدم بردارند و این میراث بسیار عظیم که امروز اسم یکی از آنها را با کمال خضوع و ادب به زبان جاری میکنیم به دست ما رسیده است به روح همه آنها صلواتی اهدا کنید.بنده چند نکته را محضرتان عرض میکنم:
اولا یک هشدار محضر عزیزان تقدیم میکنم و آنهم اینکه آیا موضوع این نشست مهمترین موضوع ما است؟ این طور نشود که عدهای بعد از اینکه به این جلسات آگاهی یافتند بگویند این افراد از یک سری موضوعات بسیار مهم و مورد ابتلای طلاب غافلند و در حواشی میگردند. این بندگان خدا را یک موضوعات فرعی مشغول کرده است. این زیبنده نیست. الان اصلیترین چالش طلبهها مساله شرح لمعه نیست، مساله درس خواندن طلبهها و رشد معنوی و علمی آنها اصلا به شرح لمعه گیر نکرده است. این طور نیست که حجاب و سدی باشد به نام شرح لمعه. این طور نیست. تصور نمیکنم طلبهای که با این کتب و درسها سر و کار دارد این را به عنوان اولویت مطرح کند. مقصود بنده این نیست که در این جلسه باید به همه مشکلات پرداخت اما اگر قرار باشد ما در روند برگزاری این جلسات نبینیم که مشکلات اصلی و چالشی طلاب در درسهایشان چیست و بعد عدهای شبهه سازی کنند و ما برای دفع شبهات جلسه تشکیل بدهیم طوری که در حقیقت، آنها ما را مدیریت کنند، این روال نادرستی است.
اساس ماهیت درسخوانی طلبه با سابق بر اساس یک تقلید، غلط است. اصلا شرایط و مشکلات طلبه در این زمان و گرفتاریها و شواغل و فراغت و عدم فراغت او و مجموع چینش درسها [متفاوت است]. باغبانها میآیند و باغ را تغییر میدهند بدون اینکه توجه کنند چه بر سر این گل آمده است و به چه روزی افتاده است و به چه سمی نیاز دارد. آسیبهایش کجاست و ... این امور نمیتواند مورد غفلت قرار بگیرد.
ثانیا وقت جلسه بسیار وقت خستهای است و این دلیل این است که ما این مسائل را حاشیهای حساب میکنیم. خلاف واقع است که بگوییم نه! خیلی مهم است و جلسه تشکیل دادهایم. چرا وقت خستگی را برای این جلسه انتخاب کردهاید؟
این عذر پذیرفته نیست که آقایان درس دارند چرا که نشان میدهد این جلسه به عنوان یک جلسه درس هم اولویت نداشته است. پرداختن به کتاب عظیم الشأنی که در طول تاریخ برکات آن مورد اذعان عامه اهل اجتهاد است در یک وقت خسته درست نیست.
مساله سوم که بسیار مهم است این است که خوب است کسانی که این بحثها را تعقیب میکنند نباید از این مساله غفلت کنند که چارچوب شناسی یک کتاب مطلوب چیست؟ مثلا یک چارچوبی را تدوین کنیم که مولفههای یک کتاب مطلوب این است. نقاط ضعف کتاب اینها میتواند باشد. مثلا بیست تا شاخص را ردیف کنیم و بعد آن بیست تا شاخص را به تایید اهل فن برسانیم که اگر در یک کتاب این بیست شاخص باشد نمرهاش بیست است. اگر حداکثری داشته باشد نمرهاش مثلا هجده است و ... و خطرهایی که در آسیب شناسی این کتب ما را تهدید میکند باید شناسایی بشود. مثلا فضا چقدر تاثیر گذار بوده است؟ لذا چارچوب شناسی و تعریف چارچوب برخورد با کتب رایج مهم است.
شما میدانید این نشست نه برای تصویب یا تخطئه شرح لمعه است چرا که شرح لمعه رایج است و ما در صدد انتخاب نیستیم بلکه ما میخواهیم ببینیم آنچه رایج است چه آسیبهایی دارد؟ به قول عزیزان بنا بر عصمت این دو بزرگواران نبوده است. شهیدین با همه عظمتشان که ما واقعا از مقام علمی و معنوی آنها فاصله داریم، نه خودشان ادعای عصمت کردهاند و نه در علمشان و نه در تدوین کتبشان. پس راه بسته نیست!
بعد از اصول و چارچوبها باید به افراد ذی صلاح این کار توجه کرد که مع الاسف منصبها با صلاحیتها بسیاری از وقتها اشتباه گرفته شده است. که مثلا چون فلان شخص صاحب فلان منصب شده است احساس میشود که پس صلاحیت ورود به این مسائل را هم دارد در حالی که این طور نیست. رسمیت با اصلیات نباید خلط شوند.
برای اینکه راه ورود بعضی از شبهات را که شاید ناشی از واقعیتی باشد محدود کنم باید عرض کنم این کتاب شریف در یک سلسله جهات، مثل عنوان بندی، فهرست سازی، اشتمال بر یک سلسله مباحثی که احساس میشود محل ابتلای عملی نیست، از نظر ساختار سازی و موازنه با فقاهت رایج فاصله دارد. این کتاب اگر شهید اول و ثانی الان حضور داشتند و تدوین میکردند چه میشد؟ یعنی بر مبنای اصول رایج الان لمعه و شرح لمعه نوشته میشد. شما عزیزان یقین دارید که کتاب شرح لمعه فعلی نمیشد. پس اگر در تدوین و تنظیم یک سلسله مولفههای رایج امروز هم مراعات میشد، دسته بندیها و نظمبخشیها و درسبندیها بیشتر مورد توجه قرار میگرفت بسیار عالی بود. مخصوصا اگر این التفات میشد که طلبه ما الان کم همت است و باید در کتاب شگردی به کار گرفت که همت طلبه بیشتر شود. شگردی که برای طلبه مباحث فقهی جذابتر باشد. به نحوی باشد که فضای یک جلسه خسته کننده نباشد. با شواغل امروز یک طلبه مناسب باشد. بعید میدانم آدم منصف این امور را انکار کند. پس اگر ثبوتا چنین کتابی در این سطح باشد، بلا کلام، اعاظم عقلاء حوزه خواهند گفت آن کتاب که برکات شرح لمعه را دارد و علاوه بر آن یک سلسله از خلأهای شرح لمعه که نسبت به این زمان داشت را هم ندارد، بیاید جای شرح لمعه سابق.
اما علم کردن این معانی و غفلت کردن از یک سلسله برکاتی که هنوز بسیار فاصله داریم با اینکه احراز کنیم که کتابی آمده است که واجد جهات مثبت و امتیازات شرح لمعه باشد و آن خلأها را هم پر کرد، بلند پروازی ممکن است کار دست مان بدهد. اشتباهاتی که احیانا برخی باغبانان حوزه کردهاند، حوزه را امروز به این تلاطم انداخته است. این هم میتواند یک تلاطم دیگری روی آن تلاطمها باشد. سخن با حریفان سربسته گفتم. خیلی خطرناک است که ما کاری انجام بدهیم که بعدا بیایند بگوید خدا آنها را رحمت کند یا به آنها عقل بدهد که چرا آمدند به میراث علمی چنین جفایی کردند؟ نیتشان خوب بود اما کار را خراب کردند و خروجی نشان میدهد که تحولشان حرام بود.
انسان نباید از هول حلیم در دیگ بیافتد. تحول حرام هم داریم و تحول واجب داریم. تحول مستحب و مکروه هم داریم. تحول لغو هم داریم. کلمه تحول نباید بهانه باشد برای اینکه از یک گنجینه غفلت کنیم.
آنچه من به عنوان جمعبندی فرمایشات عزیزان حاضر عرض میکنم این معناست که این کتاب یک سلسله امتیازات کیفی دارد به این معنا که غرض این نیست که از فتاوای شهیدین دفاع شود. غرض این نیست که یک طلبه اقناع شود و هر استادی بخواهد درصدد اقناع بربیاید از مقاصد این کتاب فاصله میگیرد. غرض این است که حساسیتهای یک فقیه و التزامات یک فقیه در برخورد با یک مساله خوب تبیین شود. معلوم شود که این فقه است نه فیزیک و شیمی. نظریه پردازی نیست، روز قیامت باید جوابگو باشی! این برخورد با دین است. خروجی نهایی آن نسبت دادن حکمی به شرع است که اگر کوچکترین سهل انگاری در آن باشد، حرام میشود. با التزام دینی بحثی را مدیریت کردن، هدف این است. بر مبنای حججی که بین خود و خدا آنها را ثابت کردهای، بر مبنای اصول فقه آن زمان. بعضی از عزیزان غفلت دارند و با مبانی اصولی الان فقه شهید اول و لمعه را نقد میکنند! و این غلط است. آنها مبتنی بر مبانی بناء را چیدهاند. اشکال بر مبانی آنها باید در جایی دیگر مثل اصول باشد. باید دید طبق مبنایشان درست حرکت کردهاند؟ آنها هم در اصول فقه مبنا داشتهاند که قسمت عمدهای از آن در کتاب معالم یا بعضی کتب دیگر منعکس است و استاد خبیر قطعا باید به مناسبت به مبانی اصول آنها اشاره کند و اینکه این مبناست که باعث شده است شهید اول یا ثانی چنین فتوایی بدهد. مبنایی که ممکن است در اعصار بعدی نقد هم شده باشد. اما بر فرض وجود چنین مبنایی، برخورد این فقیه درست است؟
اینکه عزیزمان فرمودند کارگاه، واقعا مواجه کارگاهی و مهارتآموزی و مهارتگیری باید وجود داشته باشد. گویا به ما اجازه دادهاند ساعاتی را در کنار عملیات عینی یک فقیه حضور داشته باشیم. مثل اینکه به ما بگویند شما بیاید در اتاق عمل جراحی، در کنار یک جراح متخصص حضور داشته باشید و او قرار است هر کاری را که انجام میدهد برای شما توضیح دهد. این جزو عظمتهای این کتاب است.
مواجه با متون فنی فقهی و کسب مهارت در این جهت. این طور نیست که همه کتب را ساده نویسی کنند. ما اگر به ساده نویسی عادت کنیم فردا نمیتوانیم از جواهر استفاده کنیم، از مفتاح الکرامه و مبسوط و ... عموم کتب فقهاء محروم خواهیم ماند چون بنای آنها بر فنی نویسی بوده است. آن فنی نویسی به قدری ملکه دقت و هوش را بالا میبرد که اگر یک طلبه خوب شرح لمعه را بخواند قطعا از لحاظ ذکاوت با ابتدای شروع درس تفاوت بسیاری خواهد داشت و ترقی خواهد کرد. ذکاوت لازمه یک فقیه است. قطعا مهارت بسیاری خوبی در تفکیک حیثیات از یکدیگر کسب خواهد کرد. حریت در ارائه یک بحث که فقیه عظیم الشأنی مثل شهید اول که اذعان شخصیتی مثل کاشف الغطاء این است که در طول تاریخ، شهید اول میدرخشد. هر چند گفتههای او مثل وحی منزل هم نیست. و لذا کاشف الغطاء در فقهای سابق کسی جز شهید اول را نام نمیبرد و مساله اعلمیت او را نسبت به جمیع سابقین را مطرح میکند. این حرف خیلی بزرگی است! آن وقت برخورد فقیهانه شهید ثانی با شهید اول.
در عین عظمتی که شهید ثانی دارد که یقین داریم شهید ثانی احساس عظمت در فقاهت شهید اول میکرده است اما با حریت آرای او را نقد میکند و بر مبانی عرضه میکند. این بسیار ذی قیمت است که انسان با تأمل و فراغت و تأنی فرصت مقارنه بین دو گرایش بسیار مهم فقهی، گرایش حدس محور و گرایش نظم محور بر مبنای اصول مدون که اولی در شهید اول غالب است و دومی در شهید ثانی [پیدا کند.] لذا اگر انسان این امور را لحاظ کند و اطلاع بسیار خوب و قابل قبول از حیث اعتماد بر فتاوای مشهور که اینها اعاظم اهل خبره هستند که انسان منصف اذعان میکند ضریب هوشی و صداقت و فعالیت و فراغت و تمرکز آنها عالی بوده است و آنها سنگ تمام گذاشتهاند.
بنده یک اسم اعتنای به مشهور را اجتناب از خود محوری میگذارم. یعنی خود تو با همه عظمتت یکی از علماء محسوب میشوی! همافزایی عقلانی در اجتهاد اقتضاء میکند که از کنار اجتهاد زود عبور نشود نه اینکه وحی منزل تلقی شود. لذا این جهات و این ثمره میدانی قطعی که کسانی که در کنار این کتاب موفق شدهاند با یک استاد مبرز ...
استاد مبرز خیلی مهم است. من حدس میزنم یک اشکال اساسی مربوط به استاد است. استاد اگر مبرز شد و طلبه در تحت تربیت علمی او قرار گرفت شکوه شرح لمعه را میفهمد و این باعث این میشود که زمینه ...
اگر کسی به فکر تغییر بیافتد چارچوب شناخته شده است و نقاط قوت و ثمردهی عملی این کتاب عظیم الشأن که بزرگان به عظمت معنوی آنها اشاره کردهاند که همان عظمت منشأ تاییدات و منشأ یک برکاتی در این کتاب است. من یادم هست که از مرحوم آقای بهجت شنیدم که در اوج مظلومیت و در شدت تقیه و در آن فشار، نورانیت و اوج خلوصشان نسبت به دستگاه خدا و اهل بیت علیهم السلام یک عامل برکت در این کتاب است. برکت یعنی اگر همراه شوی غیر از برکات ظاهری این کتاب یک عنایت غیبی هم که شدیدا محتاج به آن هستی زود خواهد رسید. این را اگر بزرگی مثل آن عظیم الشأن بگوید یعنی انسان نباید به راحتی از کنار آن عبور کند.
اینها نکاتی بود که ما خیال میکنیم اگر مد نظر قرار بگیرد و واقعا فرض کنید که یک روزی برسد که عدهای که از حیث صلاحیتهای متعددی که لازم است واجد صلاحیت باشند یا رجلی که واقعا دارای آن حیات معنوی و علمی بیاید علاوه بر حفظ این نقاط امتیاز، خلأهایی هم که احساس میشود رفع کند، بلا کلام آن زمان، زمانی خواهد بود که به شکل طبیعی آن کتاب وارث شرح لمعه خواهد شد و آن کتاب به جای شرح لمعه خواهد نشست.
خداوند به همه ما نگاه منصفانه و حق شناسانه و واقع بینانه به این بحثها و به این کتب توفیق عنایت کند و این بحثها زمینه ساز این باشد که اگر فوائدی هست بیشتر مورد اعتناء قرار بگیرد و اگر خلأهایی هم هست آنها واقعا از کانال مناسب رفع و رجوع شوند بدون اینکه عجلهای کنیم و اصل را فدای امورات فرعی کنیم. خداوند همه ما را از این گرفتاریها نجات دهد.
آنچه عزیزان گفتند حاصل یک روز مطالعه نیست بلکه حاصل آن چیزی است که در طول سالیان متمادی از علماء تلمذ کردهاند و در این جلسه جمع بندی آن را به صورت مجمل ارائه کردند.
من این نکته را باید اضافه کنم که غرض از خواندن این کتاب چیست؟ آیا غرض این است که مدرکی بگیریم؟ تا گفته شود کتابی بنویسیم که زودتر به آن مدرک برسیم!
غرض این است که به فقاهت نزدیک شویم؟ تا گفته شود این کتاب رسیدن به فقاهت را به تأخیر می اندازد!
این کتاب درس خارج زمان شهید است همان طور که مکاسب درس خارج شیخ انصاری است و مرحوم آقای تبریزی به مناسبتی در عظمت مکاسب میفرمودند که مرحوم شهیدی مکاسب را تدریس میکرد و در جلسه تدریس مکاسب ایشان، چهار پنج نفر به اجتهاد رسیدند. این کلام را مرحوم آقای تبریزی فرموده است که بسیاری را که در نزد او نام میبردند به مقام علمی آنها اذعان نداشت و میفرمود زحمت کافی نکشیدهاند.
چقدر بین آن دو حرف و این حرف فاصله است که بیایید شیوهای در تدرس این کتاب شریف اتخاذ شود که در یک مدت محدود قابل تعریف کلیات اجمالی این کتاب را بگیریم و بعد یک استاد واقعا خبیر ما را چنان با این کتاب همراه کند که زمان رسیدن به مکاسب قریب الاجتهاد باشیم. آن هم نه به ادعا بلکه به اذعان اساتید مبرزی که اهلیت دارند. این کتاب این صلاحیت را دارد و من با لفظ مبالغه عرض کردم اما به نظرم بدون مبالغه بیش از آن هم میتوان گفت که اگر این ثمردهی در این کتاب قابل تعریف است باید بشتابیم به اینکه شاید ساختارها و شرایط استاد و شرایط جلسه و ... نیازمند به یک بازنگری هستند و برای شواغلی که طلبه به آنها گرفتار شده است علاجی پیدا کنیم تا نتایج زودتر قابل تحصیل باشند.
از خدا میخواهم که قدر دان نکاتی که عزیزان فرمودند باشیم و ما را وارث خلفی برای میراث سابقین قرار دهد که تقریبا تنها کتابی است که جزو معدود کتابهایی است که مانده است که اگر آن هم برود بسیار بعید است طلبه بتواند خودش آن را تحصیل کند تا بتواند به متون فقهی سابقین مراجعه کند و مدعی فهم درست آنها باشد.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا